انتهای دنیای من
.:شبهاى بى ستاره:. راز عشق در دل ما اين است ، عشق تنها يك واژه جهت گريختن از خود ، نوشته هايم را بخوان .


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



همسفر وبلاگ همسفر به اميد حضور عاشقانى چون شما تأسيس شده و بدون حضور شما لطفى نخواهد داشت ، به ما بپيونديد .

يكى از گزينه هاى زير را انتخاب كنيد .

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همسفر  و آدرس vashangton2007.Loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 119
:: کل نظرات : 66

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 7
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 34
:: بازدید ماه : 627
:: بازدید سال : 1276
:: بازدید کلی : 25318

RSS

Powered By
loxblog.Com

سرزمین ستاره های ماندگار

انتهای دنیای من
دو شنبه 23 دی 1392 ساعت 2:31 | بازدید : 418 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
میخواستم در میان این دنیای سرد گرم باشم ، میخواستم آرام باشم میشد برای من باشی ، میشد خدا داشته باشم میشد دین دار باشم ولی شانه ام خم شد ، خم شد از این همه درد ، شانه ام را به کدامین دیوار تکیه دهم که کسی زیر پایم را خالی نکند ، به زمین خوردنم نخندد ای ساده دلها ما همیشه زیر پای دنیا لگدمال شدیم بی آنکه گناهی جز دوست داشتن داشته باشیم ، دیوار شانه ام را نگه دار ، درد دارم عجیب ، له شدم عجیب ، آی آدم ها دستانم خالی است ، سنگم نزنید ، من سنگسار شده ی همین کوچه تنهائیم که تا دیروز در آن پرسه میزدید . ساده بودم ، روانه ی کوچه تنهایی شدم ، لال شدم ، دل شکسته ، ساده ای ماندم با لباسی پاره ، من محمدم ، ساده دلی رانده شده ، به جرم عاشقی ، به جرم عشقی سخت ، من محمدم زاده شده در انتهای زمستانی سرد ، رو به بهار ، ولی سالهاست سال زندگییم جز اسفند ماه دیگری به خود ندیده ، نوشتم برای برگ زرد شد خشکید ، نوشتم برای آب ، سرد شد یخ بست ، نوشتم برای کاغذ مچاله شد ، گریست ، درد دارم دردی عجیب ، سالهست نخندیدم ، سالهاست به خود در آینه نگاه نمیکنم ، من سایه شدم ، غرق شدم میان آدمهایی که گذر کردن برایشان عادتی شد از روی بیکاری ، دنیای سرد من بوی نم گرفته ، بوی مردگی ، بوی غم گرفته ، خسته شدم عجیب خسته شدم



:: برچسب‌ها: مات مانده , سر به مهر ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
شیطون بلا در تاریخ : 1392/10/23/1 - - گفته است :
تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم
من را به من نبودن محکوم نکن!
من همانم که درگیر عشقش بودی!
یادت نمی آید!؟ من همانم!
حتی اگر این روزها هردویمان بوی بی تفاوتی بدهیم!


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: